گویی ما به خرد و تفکر پشت کردهایم/ همۀ مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه مسئول وضع موجود هستند
سالهاست که تعبیر تولید علم و فکر رایج شده است ولی اینها کالای تولیدی نیستند و اگر کالای تولیدی تقلیدی باشند به درد مصرفِ روز میخورند و به کار کشور نمیآیند. تعبیر تولید فکر و اندیشه و نظر و علم مشکل بحث و ....
گویی ما به خرد و تفکر پشت کردهایم/ همۀ مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه مسئول وضع موجود هستند
دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
گفتگو با: خبرگزاری ایکنا
تولید علم و فکر
سالهاست که تعبیر تولید علم و فکر رایج شده است ولی اینها کالای تولیدی نیستند و اگر کالای تولیدی تقلیدی باشند به درد مصرفِ روز میخورند و به کار کشور نمیآیند. تعبیر تولید فکر و اندیشه و نظر و علم مشکل بحث و نظر را بیشتر می کند. زیرا تولید فکر و علم کاری غیر ممکن است، مگر آنکه مقاله سازی را تولید علم بدانند.
تعبیرهایی مثل تولید فکر و علم اشتباه یا مسامحه لفظی نیست، وارونه کردن مبادی و اصول تفکر و فرهنگ است. اگر اصل اینست که آدمی با تفکر و خرد آدمی شده است. پس اینها باید با او و در وجود او باشند نه اینکه او آنها را تولید میکند.
فکر و ذکر و نظر را نمیتوان تولید کرد. شاید چنانکه اشاره شد مقالهسازی که با گنجاندن بعضی اطلاعات در یک فرمت خاص صورت میگیرد وجهی از تولید علم باشد اما در دانش و معرفت از این حد معمولی و عادی و رسمی که بگذریم دیگر تولید معنی ندارد.
وضع فکر و نظر در زمان کنونی
من با اینکه اهل ملامت نیستم پس از بیان این مقدمه به صراحت عرض میکنم که وضع فکر و نظر در زمان کنونی چندان خوب نیست و بخصوص که سیاست فرهنگ و علم هم به این وضع هیچ وقعی نمیگذارد و شاید از آن خبری هم نداشته باشد. گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده ایم. فضل و علم داریم اما به ندرت فکر میکنیم. زمان هم زمان تفکر نیست.
اندیشه ها و نظرهای نویسندگان و دانشمندان کشور ما کمتر نو و بدیع و در بهترین صورت، مطالب مفید آموزشی است. در فلسفه هم سخنان گذشتگان را تکرار میکنیم، یا به نقل و شرح آراء صاحبنظران اروپایی آمریکایی میپردازیم. اما در علوم و مهندسی اگر از میان انبوه مقالات تولیدی، آثار معدودی پیدا شود که به کار تکنولوژی زمان بیاید من از آن خبر ندارم. اما بهرحال آنها نه تعلقی به کشور دارند و نه در ذیل نظر و اندیشه قرار می گیرند.
کمیتگرایی و مدرکگرایی از نشانه های صریح انحطاط است که متأسفانه با فساد هم ملازمت دارد. با این وضع به آینده نمیتوان اندیشید. ما هم که در زمان حال، آویزان به گذشته، به سر می بریم کاری با آینده نداریم.
ما برنامهای نداریم و نمیدانیم و نمیپذیریم که دائر کردن این همه دانشگاه و «تولید» این همه فارغ التحصیل ،تربیت و تولید مهندس در حدود سه برابر معدل جهانی، تولید فارغ التحصیل فلسفه سه برابر کشور آلمان و … ، پیشرفت نیست. نشانه رها کردن کارها و مایه بر هم خوردن تعادل و آشوب در جان ها و پریشان شدن افکار است.
البته هیچ شخص و گروه خاصی مسئول این امر نیست بلکه همه مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه مسئولند. اینها حتی اگر نتوانند مانع این سیر شوند لااقل باید به آن فکر کنند و مخصوصاً روزنامه نگاران باید خطرهای این وضع و حال را متذکر شوند.
اگر مرادتان از علم بومی علمی است که به کار توسعه کشور بیاید. ما علم را بومی نکرده ایم. علم همچنان غریب است و به حال تبعید در حجره پژوهندگان و در نشریات پراکنده در سراسر جهان به سر می برد. علم جدید بالذات کارساز است و اگر نتواند در کارسازی دخیل و شریک شود صورت اطلاعات بیمصرف پیدا میکند. علمِ کشور وقتی پیشرفت میکند که برنامهای برای توسعه وجود داشته باشد و علم مددکار توسعه باشد. علم تکنولوژیک نمیتواند از تکنولوژی دور و جدا بماند.
انحطاط با فقدان روح همبستگی
انحطاط با فقدان روح همبستگی در جامعه و از میان رفتن همت و مآل اندیشی در وجود مردمان ملازمت دارد. وقتی اینها نباشد و جایش را پریشانی و سودا و غفلت از فردا و سستی بگیرد. فکر و نظر هم پریشان میشود و شاید در چنین شرایطی تفکر هیچ جایی نداشته باشد.
علم پژوهش است در شرایط خاص
اگر علم پیش نمیرود از آن روست که پژوهش است و پژوهش شرایط خاص میخواهد و در هر هوایی رشد نمیکند و بسط نمی یابد.
پژوهش علمی به خرد خاص نیاز دارد و تا آن خرد راهنمای آموزش و پژوهش نباشد در راه پیشرفت قرار نمیگیرد. خردی که گفته شد در نظم بخشی و کارسازی جهانِ جدید دخیل است و نظم نیز با آن در جامعه درونی میشود. نظم را از خارج بر جامعه و بر شئون آن تحمیل نمیتوان کرد. جامعهها هم مثل افراد و اشخاص جان و روحی دارند که به ارگانیسم و اعضایشان توان عمل و هماهنگی میدهد و حافظ و ضامن زندگی و دوام آنست.
وجود فلسفه و رونق آن نشانه فهم و درک و رغبت و علاقه به دانستن است و اینها به حوزه علم و پژوهش هم سرایت میکند.