سر خط خبرها

دکتر بیژن عبدالکریمی: ما بخشی از غربیم/ ما باید این وفاق را در جامعه ایجاد کنیم. من نگاهم به طلبه‌ها، به بچه‌های بسیج و سپاه و دانشجویان و نیروهای اصیل ملی است که دلشان برای این کشور می‌لرزد

وفاق ملی از نظر من یک معنای متافیزیکی دارد؛ به این معنا که ما نیازمند یک نظام اونتولوژیک، اپیستمولوژیک و آنتروپولوژیک، یعنی نیازمند یک نظام وجودشناسانه، معرفت‌شناسانه و انسان‌شناسانه هستیم ...

دکتر بیژن عبدالکریمی: ما باید این وفاق را در جامعه ایجاد کنیم. من نگاهم به طلبه‌ها، به بچه‌های بسیج و سپاه و دانشجویان و نیروهای اصیل ملی است که دلشان برای این کشور می‌لرزد

 

دکتر بیژن عبدالکریمی گفت‌وگوی اختصاصی با ایرنا

 

ظهور تمدن غرب کنونی در شکل مدرنیته، یک رویدادِ عظیمِ تاریخیِ از آنِ خودکننده است. این رویداد عظیم تمام جهان، از جمله ما را گرفته است. ما به لحاظ متافیزیکی در برابر غرب نیستیم ما بخشی از غربیم! البته می‌توانیم به امکان خروج از این ساحت علی‌الاصول فکر کنیم، ولی اینکه فکر کنیم ایران امروز از غرب جدا شده و ما تافته جدا بافته‌ای هستیم تصور اشتباهی است.

 

نسبت تفکر و سیاست باید تغییر کند. یک جاهایی سیاست باید در برابر تفکر زانوی ادب بزند و بیاموزد؛ سیاست نمی‌تواند همه عرصه ها را به پیش ببرد، به همین دلیل در عرصه فرهنگی ما با بحران عظیم مواجه شدیم، چون سیاست می‌خواست عرصه فرهنگ را رهبری کند. امروز ما با دومین شکاف تمدنی در میان نسل‌های جدید مواجه هستیم، تمام مؤلفه‌های فرهنگی کشور را انکار کردند و حوزه علمیه ما، قدرت سیاسی ما و گفتمان انقلاب ما مقوله‌ای برای گفتگو با نسل‌های جدید ندارد و این به لحاظ سیاسی و استراتژیک بسیار خطرناک است، امر ملی را هم به خطر می‌اندازد. لذا ما نیازمند یک تغییر نگاه هستیم تا بتوانیم از این بحران عبور کنیم.

 

وفاق ملی از نظر من یک معنای متافیزیکی دارد؛ به این معنا که ما نیازمند یک نظام اونتولوژیک، اپیستمولوژیک و آنتروپولوژیک، یعنی نیازمند یک نظام وجودشناسانه، معرفت‌شناسانه و انسان‌شناسانه هستیم که بتوانیم دو گونه آگاهی، یعنی آگاهی سنتی و آگاهی مدرن را، در کنار هم قرار دهیم. این سودایی بود که از فارابی شروع شد و تا امروز ما این سودا را داریم و کماکان نتوانستیم به یک نظام سازگار دست پیدا کنیم.

 

یک وجه گفتمان وفاق هم وجه اجتماعی بود یعنی جامعه ما باید بفهمند که خودشان همه جامعه نیستند، دیگری هم وجود دارد. ما با کثرتی از شیوه‌های زیست مواجه هستیم و این اتفاق به نظر من در جامعه ما در حال رخ دادن است.

 

یک وجه گفتمان وفاق هم وجه اجتماعی بود یعنی جامعه ما باید بفهمند که خودشان همه جامعه نیستند، دیگری هم وجود دارد. ما با کثرتی از شیوه‌های زیست مواجه هستیم و این اتفاق به نظر من در جامعه ما در حال رخ دادن است.

وقتی من می‌بینم دختر چادری و دختر کم حجاب من در دانشگاه در کنار هم نشستند و با هم قهوه می‌خورند لذت می‌برم، برخلاف روزهای ۱۴۰۱ که اینها به جان هم افتادند و وقتی من از طبقه سوم می‌دیدم به گریه افتادم که چگونه بچه‌های من با چوب و سنگ به جان هم افتاده‌اند!

 

من به لحاظ اجتماعی دعوت به وفاق می‌کنم، اما وفاق چیزی نیست که اهل سیاست بتوانند آن را شکل بدهند؛ گفتمان وفاق یک امر بروکراتیک نیست، یک امر سیاسی نیست، همین که آقای پزشکیان اسم دولتش را دولت وفاق گذاشته، من از ایشان سپاسگزارم، از اینکه احساس کردند که باید جور دیگری مسائل را دید باز هم تشکر می‌کنم، این یک قدم مثبت است. ولی به هرحال آقای پزشکیان یک پزشک بوده، این اندیشه تئوری اجتماعی ندارد. مثل همه رئیس‌جمهورهای ما که ناگهانی یک گفتمان را شکل دادند، ایشان هم در آخرین روزها فهمید رئیس‌جمهور می‌شود بدون هیچ عقبه تئوریک، بدون هیچ مبنای متافیزیکی و فلسفی گفت «گفتمان وفاق»!

 

مخاطب من اصلا اهل سیاست نیست، من نگاهم به نخبگان است، نگاهم به شما بچه‌های گفتمان انقلاب است، من نگاهم به طلبه‌ها، به بچه‌های بسیج و سپاه و دانشجویان و نیروهای اصیل ملی است که دلشان برای این کشور می‌لرزد. ما باید این وفاق را در جامعه ایجاد کنیم. دختر من و پسر من با دو شیوه زیست باید حرمت خانواده را نگه دارند و در این خانواده در زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کنند. ما نمی‌توانیم دائما کف خیابان باشیم! باید بپذیریم دیگری هم هست و شیوه زندگی خودش را دارد. باید بدانیم هیچ کدام از این دو شیوه زیست نمی‌توانند خودشان را به دیگری تحمیل کنند.

 

 

نظرات ارسال نظر