تقابل فلسفه تربیتی اسلام و غرب
برای ورود به بحث داشتن یک تعریف روشن از موضوع “ما” و “غرب” به عنوان پیشزمینۀ بحث، یک ضرورت است. البته توجه داشته باشیم که این تعاریف میتوانند بسته به منظرِ فکری، منطقهای و تاریخی تغییر کنند ...
باسمه تعالی
تقابل فلسفه تربیتی اسلام و غرب
دکتر یونس احمدی
استاد مدعو دانشگاه ایلام
فهرست:
الف/ دنیای غربی Western world
ب/ما به عنوان ایران و جهان اسلام
ج/فلسفه و نظامهای تربیتی
د/تاریخچه فلسفه تربیتی در اسلام و غرب
ه/ روششناختی تطبیقی در بررسی فلسفه تربیتی اسلام و غرب
و/ جمعبندی
برای ورود به بحث داشتن یک تعریف روشن از موضوع “ما” و “غرب” به عنوان پیشزمینۀ بحث، یک ضرورت است. البته توجه داشته باشیم که این تعاریف میتوانند بسته به منظرِ فکری، منطقهای و تاریخی تغییر کنند.
الف/ دنیای غرب Western world
مجموعهای از جوامع تاریخی- فرهنگی و فلسفی هستند که عمدتاً بر محور اروپا و شاخههای تاریخی آن در آمریکای شمالی، توسعه یافتهاند. این گروه معمولاً با میراث یونان و روم باستان، مسیحیت غربی، و سپس مدرنیته، علمگرائی Scientism (سایِنتیزِم) و دموکراسی در نظام اجتماعی پیوند خورده است.
مبانی کلیدی که در این منطقه فکری غالباً مورد بحثاند عبارتند از:
در فلسفه و اصول انسانی: انسانگرایی، حقوق طبیعی، انقلاب علمی.
در سیاست و اجتماع: حقوق شهروندی، جمهوریت/نمایندگی، قراردادهای اجتماعی.
در معرفت و تربیت: علممحوری، آموزش انتقادی، رویکرد علمی به فهم جهان.
بنابراین غرب نه تنها یک مکان جغرافیایی، بلکه یک “دامنه تاریخی- فکری- اجتماعی” است و در بحث تربیت، ممکن است با دوران کلاسیک تا معاصر در قالب انسانگرایی، سکولاریسم، وکارکردگرایی مرتبط شود.
ب/ ما به عنوان ایران و جهان اسلام
ما به مجموعه جوامع مسلمان و فرهنگهایی که با اصول و منابع اسلامی به ویژه قرآن و سنّت شکل میگیرند و در مناطق مختلف جهان گسترش یافتهاند گفته میشود. این مجموعه میتواند شامل کشورهای مسلمان، جوامع شیعی و سنی، و سنتهای فکری تربیتی اسلامی باشد.
مبانی کلیدی که غالباً در جهان ما یا جهان اسلام مطرحاند عبارتند از:
در مبانی الهی-اخلاقی: تربیت به عنوان عبودیت، تکامل معنوی، و توحید (یگانگی خدا) و تأکید بر عدالت اجتماعی و اخلاق اسلامی.
در اهداف تربیتی: تقوا، خردورزی، مسئولیت اجتماعی، تربیت عملی و الهی-اجتماعی.
به لحاظ روشها و نهادها(Methods and institutions)(مِسِد اند انستیتیوشن) درفرهنگ ما تربیت در نهاد خانواده، مدرسههای دینی و دانشگاههای علوم اسلامی اعمال و مبتنی بر، سیره و سنت پیامبر و ائمه، و تأکید بر اخلاق و رفتار اجتماعی مبتنی بر شریعت است.
البته گستره جغرافیایی وسیع با تفاوتهای فرهنگی، تاریخی و فرایندهای مدرنسازی متفاوت در کشورهای مختلف باعث شده است که جهان اسلام یک میدان وجودی-تربیتی با تنوع داخلی باشد و برای مثال مبانی تربیتی همگانی در آن مانند تقوا، عدالت در آن میتواند به صورت بومی-قومی با رویکردهای مختلف تفسیر شود.
ج/ فلسفه و نظامهای تربیتی
«فلسفه تربیتی» یا فلسفه آموزش و پرورش شاخهای از فلسفه است که به بررسی بنیادها، اهداف، ارزشها، روشها و ماهیت تربیت انسان میپردازد. به بیان ساده، فلسفه تربیتی به این پرسش پاسخ میدهد که:چرا، چگونه، و برای چه باید آموزش دهیم و تربیت کنیم؟ در تعریفی دقیقتر فلسفه تربیتی مجموعهای از باورها و اندیشههای فلسفی درباره ماهیت انسان، جامعه، دانش و ارزشها است که راهنمای عمل در فرآیند تعلیم و تربیت میشود.به عبارت دیگر، فلسفه تربیتی پل میان نظریه فلسفی و عمل تربیتی است.
در توضیح پرسشهای اصلی فلسفه تربیتی باید گفت فلسفه تربیتی میکوشد به پرسشهایی از این دست پاسخ دهد:
۱. هدف تربیت چیست؟ (پرورش انسان آزاد، مؤمن، خلاق، کارآمد، اخلاقی و...)
۲. چه کسی باید تربیت شود؟ (نگاه به ماهیت انسان و قابلیتهای او)
۳. چه چیزی باید آموزش داده شود؟ (انتخاب محتوا و دانشهای ضروری)
۴. چگونه باید آموزش داد؟ (روشهای تدریس، نقش معلم، نقش یادگیرنده)
۵. در چه محیطی باید تربیت صورت گیرد؟ (مدرسه، جامعه، خانواده و...)
فلسفه، با ارائهی تصویری از جهان، انسان، و ارزشها، جهت و معنا به تربیت میدهد. در مقابل، تجربههای تربیتی میتوانند فلسفه را در عمل بیازمایند و اصلاح کنند. بنابراین، رابطه میان فلسفه و تربیت تعامل دوسویه است: فلسفه، جهت نظری و ارزشی میدهد.تربیت، زمینهی تحقق و آزمون عملی آن را فراهم میکند.
در حوزه مکاتب مهم در فلسفه تربیتی هر مکتب فلسفی، برداشت خاصی از تربیت دارد. به طور خلاصه مکتب فلسفی محور اصلی هدف تربیت است. ایدهآلیسم به دنبال عقل و ارزشهای جاودانه پرورش تفکر و فضیلت، رئالیسم واقعیت عینی و تجربه سازگاری با جهان واقعی، پراگماتیسم (عملگرایی) درپی تجربه و حل مسئله رشد تفکر انتقادی و خلاقیت است. اگزیستانسیالیسم آزادی و مسئولیت فردی، خودیابی و اصالت وجود ار نشانه گرفته و در پستمدرنیسم نسبیت و گوناگونی فرهنگی، پرورش تفکر انتقادی و احترام به تفاوتها مورد نظر است.
د/ تاریخچه فلسفه تربیتی در اسلام و غرب
در این بخش به نظر میرسد برای ورود به موضوعِ سخن با عنوان "تقابل فلسفه تربیتی اسلام و غرب" ذکر تاریخچۀ مختصری از فلسفه تربیتی اسلام و غرب یک ضرورت باشد. از سوی دیگر باید گفت دراین مجال ما به دنبال آن هستیم که ببینیم که “ما” و “غرب” چگونه به طور تاریخی به تربیت نگاه میکنیم و چگونه میتوانیم علاوه بر حفظ و تقویت جایگاه ملی، دین و فرهنگی کشورمان راهی برای گفتوگوی سازنده و تلفیق اصول مشترک بیابیم تا تربیت معاصر پاسخگوی چالشهای جهانی باشد.
۱- فلسفه تربیتی در جهان اسلام
در بسیاری از منابع در خصوص سیر تحولات فلسفی نظام تربیتی جهان اسلام از چند دوره گوناگون نام برده میشود:
قرون اولیه اسلامی تا قرن ۸ میلادی که فلسفه اسلامی با آموزشهای دینی در مدارس قرآنی و تربیت اخلاقی بر پایه سنت پیامبر و قرآن آغاز میشود ودر آن نقش راویان و فقهاء در تعلیم اخلاق، مبانی حلال و حرام، و مبانی عبادی- اخلاقی بدون جایگزین است.
در دوره ترجمه و تأثیرگذاری (قرن ۸ تا میلادی۱۲) جهان اسلام با ورود الفاظ، مفاهیم و دستاوردهای فلسفی-اخلاقی از یونان باستان و سایر تمدنها به جهان اسلام از طریق ترجمه به عربی، و سپس بازنشر این دانش به شکلهای بومیسازی شده مواجه است که نتیجه اصلی این تحول گشودگی فکری و توسعه رویکردهای فلسفی، کلامی، اخلاقی و علمی در جهان اسلام است. تفاسیر اسلامی مملو از مفاهیم فلسفی یونانی و تطبیقشان با منابع اسلامی، استخراج اصول اخلاقی و تربیتی از این ترکیب است. نتیجه تربیتی این امر تقویت فهم اخلاقی-اجتماعی و رویکرد پژوهشمحور در مدارس و مراکز علمیه است. همچنین در پیامدهای آموزشی و تربیتی این عصر می توان به گسترش نقد و گفتوگو درباره مبانی تربیت: از اخلاق عملی تا فلسفه سیاسی و اجتماعی اشاره کرد که نتیجه ترکیب استدلال فلسفی با منابع دینی و توسعه مدارس فلسفی است
در دوره قرون میانه و مدارس فکری اسلامی (قرن ۱۲ تا ۱۵) ترکیب دو امر در حال شکلگیری است : ثبات و بازشناسی منابع دینی در قالب سنتهای فکری اسلامی و تأثیر روشهای فلسفی یونانی و ترجمههای قبلی، همراه با توسعه فلسفه اخلاق و کلامی توسط فلاسفه و اندیشمندانی چون فارابی، ابن رشد (ابن رشد اندلسی)، ابن سینا، غزالی، ابن مسکویه و سهروردی که از فلاسفه بزرگ این دو دوره اند.
در دوره سوم عصر روشنگری اسلامی و مدرنسازی (قرن ۱۸ تا ۲۰) بازتابهای علمی و فلسفی غرب در جهان اسلام، ترجمه آثار غربی، مباحث اخلاقی-حقوقی در قالب فکری اسلامی مدرن و مناظرههای تربیتی بین رویکرد سنتی و رویکرد مدرن: تقویت منابع دینی در کنار تأکید بر علم و حقوق بشر محور اصلی فعالیت است.
در دوران معاصر (قرن ۲۰ تا کنون) تنوع پروژههای تربیتی در کشورهای اسلامی: بازنگری در مدارس، دانشگاهها، و سیاستگذاری آموزشی با تأکید بر عدالت آموزشی، تدبّر اخلاقی و توسعه انسانی موضوعیت می یابد و تعامل با مدرنیته، فناوری، بازنمایی حقوق فردی و جامعهمحور، مطرح و نقش نهادهای دینی در تربیت مدرن شکل میگیرد.
۲- فلسفه تربیتی در غرب
در دوران باستان تا قرون وسطی و در یونان باستان با حضور فلاسفهای مانند سقراط، افلاطون، ارسطو تربیت به عنوان پرورش فضیلت، اداره عقلانی و توسعه اخلاق مدنی است و همچنین رویکرد سلوک و حکمت عملی و آموزش اخلاقی بر مبنای فضیلت و عدالت است.
در قرون جدید تا قرن ۱۸ میلادی سکاندار فلسفه تربیت فلاسفه و اندیشمدانی مانند جان لاک، ژان ژاک روسو و امانوئل کانت هستند. در اندیشه لاک تجربهگرایی، شکلدهی به کودک به وسیله تجربه و محیط محوریت دارد. در روسو توجه به نیازهای طبیعی کودک و در کانت استقلال ذهنی، اخلاقی و شرطیسازی به خرد و عقلانیت از اصول تربیتی مشهور است که به ظهور ایدههای آموزشی مدرن، یعنی آموزش به عنوان ابزار آزادی، توسعه فردی و شهروندی منجر می شود.
در قرن ۱۹ تا اوایل قرن ۲۰ روانشناسی تربیتی به عنوان بنیانهای علمیِ یادگیری از فرگسون، ویلهلم دوی، پیاژه با تمرکز بر تمایز بین آموزش عمومی و تخصصی، عدالت آموزشی و توسعه ظرفیتهای فردی کمکم شکل میگیرد.
در نیمه اول و دوم قرن ۲۰ تا امروز پیدایش نظریههای یادگیری مدرن (ساختگرایی، شناختی، رفتاری) و تربیت مبتنی بر پژوهش و تربیت به عنوان مسئولیت اجتماعی–سیاسی با تأکید بر حقوق برابر، تأمین فرصتهای آموزشی، نقد علمی، تفکر انتقادی با نوعی چرخش جدی مواجه میشود. گسترش حوزههای فناوری آموزشی، روانشناسی یادگیری، و سیاستگذاری آموزشی جهانی از خصوصیات دیگر این دوره است.
ه/ روششناختی تطبیقی در بررسی فلسفه تربیتی اسلام و غرب
هدف این مقایسه و تطبیق در بررسی فلسفه تربیتی اسلام و غرب آشکارسازی شباهتها و تفاوتهای اصلی در اصول، مقاصد، ارزشها و روشهای تربیتی در اسلام و فلسفه تربیتی غربی، و بررسی امکان همسویی یا تضادهای بنیادی آنهاست.
سؤالهای پژوهش میتواند شامل این امر باشد که مبانی معرفتشناختی تربیت در هر دو حوزه چیست؟ انسانشناسی تربیتی در اسلام و غرب چگونه تعریف میشود؟ هدف تربیت در اسلام در مقابل اهداف رویکردهای غربی چیست؟ نقش اخلاق، آزادی، مسؤولیت، و هویت در فرایند تربیت چگونه تبیین میشود؟ روشهای تربیتی (تلقین، تربیت اخلاقی، تجربهآموزی، توسعه شخصیت) در دو منظر چگونه توجیه میشوند؟
در پاسخ باید گفت در بخش چارچوب نظری و روشی در اسلام: مبانی قرآن، سنت، خرد اسلامی (عقل، نقل، اجماع)، فقه تربیتی، نظریههای تربیت اسلامی مانند تربیت اخلاقی و تربیت روحانی/اخلاقی؛ توجه به نحوه کاربست تعالیم اسلامی در مدارس، خانواده، و جامعه مورد نظر است. در حالیکه در غرب: سنتهای فلسفی- تربیتی مانند افلاطون/ارسطو، کانت، مارکس، تربیت انسانی و آزادی، عدالت آموزشی و گفتمانهای تعلیم و تربیت مانند لیبرالیسم، چارچوب نظری تربیت هستند.
از سوی دیگر در مقایسه بهروش تحلیل محتوا (content analysis) در اسلام متنهای مقدس و تفاسیر تعلیم و تربیت اسلامی: قرآن، حدیث، کتب فقه و اخلاق، آثار فیلسوفان اسلامی (مثلاً فارابی، ابنسینا، ملاصدرا، شهید مطهری) و تربیت اسلامی مدرن مطرح میشوند در حالیکه در آنسوی ماجرا درغرب متنهای کلیدی فلسفه تربیتی غرب از افلاطون، ارسطو، توماس آکویناس، آدورنو، جان لاک، ژان-ژاک روسو، جان دیویی، میشل فوکو، کارل راجرز و آنتونی گادمن استخراج می شوند.
به طور خلاصه و به لحاظ مقایسهای در حوزه منابع معرفتی در اسلام اغلب منبع الهی-اخلاقی و سنتی است در حالیکه آنچه در غرب سکه بازار است متاثر از خرد یونانی، عصر علم و تجربهگرایی است. هدف تربیتی در اسلام اعادة تکامل معنوی همراه با تعالی اخلاقی و خدمت به جامعه و در غرب، بالابردن آزادی فردی، توسعه عقلانیت و آمادگی برای زندگی مدرن مورد نظر است.
در حوزه روشهای تربیتی نیز آنچه در اولویت قرار دارد ترکیبپذیری است که نوع ترکیب سنتی/اخلاقی در اسلام و علمی/تجربی در غرب مورد نظر است و البته هر دو ممکن است از رویکردهای بحث و گفتوگو و پرورش مبتنی بر تفکر انتقادی استفاده کنند. به بیانی دیگر فلسفه تربیتی در جهان و در دین اسلام بر پایه مبانی و اهداف متفاوتی شکل میگیرد، هرچند در برخی اصول انسانی و اخلاقی اشتراک دارند.
🧭 مبانی فلسفه تربیتی در جهان غربی غیردینی یا سکولار انسانمحوری (اومانیسم) با این هدفگذاری است که انسان و نیازهای او محور تربیت است. عقلگرایی و تجربهگرایی یعنی شناخت و رشد بر پایه علم، تجربه و تفکر منطقی روش دستیبابی به این هدف است و در این راستا آزادی و خودمختاری فرد به طوریکه فرد باید آزاد باشد تا استعدادهایش را بروز دهد در دستور کار قرار میگیرد.
🌙 مبانی فلسفه تربیتی در دین اسلام مبتنی بر توحید به عنوان تاثیرگذارترین اصل است. خداوند محور هستی و تربیت، و انسان خلیفه اوست. وحی و عقل منابع دوگانه شناخت تربیتی هستند. اصل دیگرکرامت و فطرت انسانی است. انسان ذاتاً پاک و استعداد الهی برای رشد دارد. و مسئولیت و آخرتباوری او تربیت و کنشهای تربیتی خاصی را برای سعادت دنیا و آخرت توصیه میکند.
به لحاظ فلسفی
اهداف نظام تربیتی در اسلام:
۱- رشد همهجانبه انسان (جسمی، روحی، اخلاقی، عقلانی).
۲- رسیدن به کمال انسانی و قرب الهی.
۳-تربیت انسان مؤمن، مسئول و عادل.
و
۴- ایجاد جامعهای مبتنی بر عدالت، ایمان و معنویت
است.
و/ جمعبندی:
در فلسفه تربیتی اسلام، هدف نهایی رشد انسان برای کنال انسانی، قرب الهی و سعادت دنیا و آخرت است. اسلام تربیت را نه فقط برای دانستن، بلکه برای شدن و ساختن انسان الهی در بستر زمین میداند.
هدفگذاری فلسفه تربیتی در اسلام، تربیت انسان کامل و جامعه صالح بر اساس آموزههای الهی است. در فلسفه تربیتی اسلام، هدفگذاری تربیت بر پایه اصول توحیدی و ارزشهای الهی صورت میگیرد. این دیدگاه تربیتی، انسان را موجودی آگاه، مختار و مسئول میداند که باید در مسیر کمال و قرب الهی حرکت کند.
اهداف غایی تربیت اسلامی قرب الهی و کمال انسانی است. هدف نهایی تربیت، رساندن انسان به مقام قرب الهی از طریق رشد عقلانی، اخلاقی و معنوی است. همچنین تربیت اسلامی به دنبال تأمین خوشبختی انسان در هر دو عرصه زندگی دنیوی و اخروی است.
اهداف کلی و جزئی تربیت اسلامی با تقویت ایمان و باورهای دینی، تربیت اعتقادی برای شناخت خدا، پیامبران، و اصول دینی، رشد اخلاقی و رفتاری با پرورش فضایل اخلاقی مانند صداقت، عدالت، عفت، و مسئولیتپذیری و همچنین آموزش عملی و عبادی باتربیت عملی شامل آموزش عبادات، آداب اجتماعی، و رفتارهای اسلامی در زندگی روزمره محقق میشود.
ویژگیهای اصلی هدفگذاری تربیتی در اسلام آگاهی و اختیار است به طوریکه اهداف تربیتی باید در حوزه افعال آگاهانه و اختیاری انسان قرار گیرند. از سوی دیگر در این ویژگی ها بر ایجاد انگیزه در فرد باشد به گونه ای که هدف تربیتی باید میل و رغبت فرد را برای حرکت در مسیر رشد برانگیزد.
مسیر تحقق اهداف تربیتی در اسلام نیز با استفاده از منابع اصلی اسلام یعنی قرآن و سنت معصومان برای تعیین اصول و روشهای تربیتی و همچنین توجه به هویت دینی، ارزشها، اخلاق، و تربیت دینی به عنوان ارکان اصلی تربیت اسلامی شکل میگیرد.
"پایان"
